دانلود رایگان سوالات آزمون استخدامی شایستگی استراتژی کسب و کار بخش خصوصی
سوالات شایستگی استراتژی کسب و کار بخش خصوصی
شایستگی استراتژی کسب و کار
استراتژی کسب و کار روشی مبتکرانه برای نمایش داراییهای منحصربهفرد، افزایش برتری و کمک به عملکرد اجزای شرکت است. این استراتژی خلاصهای از اَعمال و تصمیمگیریهایی است که یک کمپانی آنها را برنامهریزی میکند تا برای رسیدن به اهداف تجاری خود انجامشان دهد.
این تاکتیک روش تعامل ادارات با یکدیگر را تقویت میکند، نقش افراد در شرکت را نمایش میدهد و در عین حال، رهنمودهایی را برای رسیدن به هدف اصلی ارائه میدهد.
انواع استراتژی های کسب و کار چیست؟
۳ نوع استراتژی کسب و کار وجود دارد که میتوانید از آنها در کسبوکار خود استفاده کنید. هریک از این استراتژیها سود و یکپارچگی کسبوکار شما را افزایش میدهد. انواع استراتژی های کسب و کار عبارتند از:
* استراتژی سطح سازمان یا شرکت (Corporate level strategy): استراتژی شرکت در بالاترین سطح شرکت اجرا میشود. مدیران شرکت روشهای بهبود و گسترش شرکت را بررسی میکنند. آنها بازارهای دیگری را که میتوانند به آنها وارد شوند، شناسایی میکنند؛
* استراتژی سطح واحدهای کسب و کار (Business level strategy): این استراتژی بر نحوهی پیادهسازیِ چشم انداز شرکت در دستورالعملهای آن متمرکز است؛
* استراتژی سطح عملکرد یا وظیفهای (Functional level strategy): این استراتژی بر وظایف فردی هر واحد و کارمندان و همچنین تلاش برای دستیابی به اهداف شرکت متمرکز است.
اهمیت استراتژی کسب و کار چیست؟
استراتژی کسب و کار اغلب به عنوان نوعی فانوس دریایی برای مدیریت شرکت مربوطه شناخته میشود. به عبارت بهتر، این فانوس دریایی فعالیتهای همهی بخشهای عملکردی سازمان را با همدیگر همسو میکند و به کارمندان خود نوعی سرنخ میدهد تا آنها را در تصمیمگیریهای روزانهشان راهنمایی کند. به چند دلیل استراتژی کسب و کار برای سازمانها مهم است، از جمله:
۱. برنامهریزی
استراتژی کسب و کار به شما کمک میکند که برای رسیدن به اهداف کاریتان، گامهای کلیدی را تشخیص دهید.
۲. ضعفها و قوتها
فرایند ایجاد استراتژی کسب و کار به شما کمک میکند تا ضعفها و قدرتهای کار خود را تشخیص دهید و ارزیابی کنید و سپس استراتژیای را پدید آورید که نقاط قوتتان را برجسته و نقاط ضعفتان را بر طرف یا محدود میکند.
۳. بهرهوری
استراتژی کسب و کار به شما کمک میکند تا منابع را به شکل مؤثری به فعالیتهای کاری اختصاص دهید که این امر به طور خودکار شما را کارآمدتر میکند.
۴. کنترل
با این استراتژی شما روی اَعمالی که برای رسیدن به اهداف تجاری خود انجام میدهید، بیشتر کنترل دارید. با دانستن مسیری که در حال طی کردن آن هستید، بهراحتی میتوانید تشخیص دهید که فعالیتهایی که دارید، شما را به اهدافتان نزدیکتر میکنند یا خیر.
۵. مزیت رقابتی (Competitive Advantage)
با داشتن یک برنامهی واضح برای رسیدن به اهداف خود، میتوانید روی برجسته کردن نقاط قوت خود تمرکز کنید و از آنها به عنوان یک مزیت رقابتی، که کمپانی شما را منحصربهفرد میکند، بهرهمند شوید.
اجزای استراتژی کسب و کار چیست؟
در هر استراتژی کسب و کاری ۶ قسمت کلیدی وجود دارد:
۱. دید کلی و اهداف تجاری
قرار است استراتژی کسب و کار به شما کمک کند تا به اهداف تجاری خود برسید. شما میتوانید با داشتن یک دید کلی از جهتگیری کسبوکار، دستورالعملهای شفافی را در این استراتژی مشخص کنید، مبنی بر اینکه چه کارهایی باید انجام شوند و چه کسی باید آنها را انجام دهد.
۲. ارزشهای اصلی
استراتژی کسب و کار، با توجه به ارزشهای اصلی سازمان، مدیران سطح بالا و همچنین سایر بخشها را درمورد آنچه باید و نباید انجام شود، راهنمایی میکند.
۳. تحلیل سوات (SWOT)
SWOT مخفف کلمات قوتها (Strengths)، ضعفها (Weaknesses)، فرصتها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) است. تحلیل ماتریس SWOT در تمام استراتژیهای کسبوکار وجود دارد و به کمپانی اجازه میدهد تا به نقاط قوت خود تکیه کند و از آنها به عنوان مزیت بهرهمند شود. این آنالیز کمپانی را از وجود هرگونه ضعف و تهدیدی نیز آگاه میکند.
۴. تاکتیکها
بسیاری از استراتژی های کسب و کار جزئیات عملیاتی نحوهی کار را بیان میکنند تا بازده کار به حداکثر برسد. افرادی که مسئول تاکتیکها هستند، میدانند که چه کاری باید انجام شود که در زمان و انرژی صرفهجویی شود.
۵. برنامهی تخصیص منابع
استراتژی کسب و کار مواردی مانند اینکه منابع موردنیاز را برای تکمیل برنامه از کجا پیدا خواهید کرد، این منابع چگونه تخصیص خواهند یافت و چه کسی مسئول این کار خواهد بود، را شامل میشود.
۶. اندازهگیری
استراتژی کسب و کار همچنین شامل راهی برای پیگیری بازدهیِ شرکت است که عملکرد آن را در خصوص اهدافی که قبل از شروع به کار استراتژی تعیین شدهبودند، ارزیابی میکند.
چگونه استراتژی سطح کسب و کار را اجرا کنیم؟
تعریفی که در ابتدا از استراتژی کسب و کار ارائه شد، توصیههای عملی درخصوص نحوهی تدوین یک استراتژی کسب و کار مؤثر را بیان میکند. در یک کلام، استراتژی یک کسب و کار باید چشمانداز آن، اهداف شرکت، نحوه رشد و چگونگی رقابت با رقبا در بلندمدت را مشخص کند. فرایند تدوین استراتژی کسب و کار را میتوان به پنج مرحله تقسیم کرد که عبارتاند از:
مرحله اول: تعریف چشمانداز کسبوکار
بسیاری از منابع آنلاین همواره توصیه میکنند که تدوین استراتژی کسب و کار را باید با تعیین اهداف سازمان مربوطه آغاز کرد. در حالی که انجام چنین کاری در گامهای اولیه خیلی عجولانه است. چون در این صورت فرض میشود تمامی اقدامات مربوط به عرضه، تعیین بازار و مشتریان هدف قبلا انجام شده است.
در حالی که برای موفقیت یک استراتژی کسب و کار ابتدا باید ارزشهای اصلی شرکت و موقعیت مطلوب آیندهی آن در بازار هدف را مشخص کرد. از طرفی، تعیین ارزشهای اصلی و موقعیت آیندهی مورد نظر به عنوان چشمانداز کلی شرکت نیز شناخته میشود.
مرحله دوم: تعیین اهداف سطح بالای شرکت
گام بعدی در تدوین استراتژی کسب و کار پس از تعریف چشمانداز، تعیین اهداف سطح بالای سازمان مربوطه است. این اهداف معمولا بر افزایش فروش و سود شرکت متمرکز هستند، زیرا بقای آن را تضمین میکنند. در صورتی که شرکت مذکور یک شرکت سهامی عام باشد، اهداف سطح بالای آن، ارزش سهام سرمایهگذاران را بهبود میبخشند.
مرحله سوم: تحلیل کسبوکار و بازار هدف آن
هنگامی که چشمانداز و اهداف کسبوکار تعریف شدند، تدوین کنندگان استراتژی کسب و کار باید از نقاط قوت و ضعف کسبوکار خود و همچنین فرصتها و چالشهای موجود در بازار آگاه شوند. این امر را میتوان با استفاده از تجزیه و تحلیل ماتریس SWOT (به ترتیب مخفف عبارتهای Strengths، Weaknesses، Opportunities و Threats به معنای نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها) انجام داد.
در واقع، اطلاعات به دست آمده از تجزیه و تحلیل ماتریس سوات به عنوان مبنایی برای تدوین استراتژی کسب و کار شرکت قرار میگیرد. مبنایی که ویژگیهای داخلی شرکت و وضعیت خارجی بازار را در نظر میگیرد.
مرحله چهارم: تعریف نحوه کسب مزیت رقابتی
در مرحله چهارم تدوین استراتژی کسب و کار به این سؤال پاسخ داده میشود که چگونه اهداف تعیین شده محقق میشوند. شرکتهایی که در صنایع رقابتی به فعالیت میپردازند، باید نحوه رقابت در بازار، ایجاد تقاضا و افزایش فروش و سود خود را مشخص کنند.
مرحله پنجم: ساخت یک چارچوب استراتژی کسب و کار
با تکمیل موفقیت آمیز مراحل قبلی، اکنون میتوان یک استراتژی کسب و کار عمومی را تدوین کرد. با این حال، کارکردهایی مانند بازاریابی یا امور مالی به طور مؤثری در این استراتژی عمومی نادیده گرفته میشوند. برای این منظور نیاز است تا با توجه به استراتژی کسب و کار مذکور، استراتژیهای سطح پایینتری برای کسبوکار تدوین شوند.
چگونه موفقیت یک استراتژی کسب و کار را بسنجیم؟
به طور کلی، یک استراتژی کسب و کار زمانی موفق است که به طور مستقیم موجب رشد و بهبود عملکرد رقابتی یا مالی شرکت شود. بر این اساس، موفقیت طرحهای استراتژیک را میتوان با نظارت بر طیفی از چند شاخص کلیدی عملکرد (KPI) ارزیابی کرد. در واقع، این شاخصها میزان دستیابی به اهداف تعریف شده در مرحله دوم فرآیند تدوین استراتژی را بررسی میکنند. شاخصها همچنین حتما قبل از اجرای استراتژی، برای اطمینان از قابلیت سنجش دقیق موفقیتها تعریف میشوند. به طور معمول، برخی از شاخصهای کلیدی عملکرد مانند موارد زیر یا همهی آنها هنگام پیادهسازی استراتژی کسب و کار جدید مورد سنجش قرار میگیرند:
- شاخص کلیدی عملکرد رشد:
* درآمد فروش
* تعداد مشتریان
* تکرار فروش به مشتریان سابق
* نرخ نگهداری مشتری
* نرخ تبدیل کاربران به مشتریان
* میانگین ارزش سفارش
* ابعاد کسبوکار
- شاخص کلیدی عملکرد موقعیت رقابتی:
* سهم بازار
* موقعیت در بازار
* نرخ فروش تمام شده
* آگاهی از برند و اشارههای مطبوعاتی به آن
* وضعیت سود به درآمد در مقابل وضعیت کلی صنعت
* میزان رشد فروش در مقابل متوسط فروش صنعت
- شاخص کلیدی عملکرد بازده مالی:
* سود ناخالص
* سود خالص
* سود عملیاتی
* نرخ بازگشت دارایی
* جریان نقدینگی آزاد
* جریان نقد عملیاتی
شرکتها در عمل، ممکن است موفقیت استراتژی را با روشهای بسیار دقیقتری اندازه بگیرند. به این دلیل که بتوانند بخشهای جداگانهای از استراتژیهای سطح پایینتر را برای خود تعریف کنند.
دانلود سوالات شایستگی استراتژی کسب و کار بخش خصوصی